{magic love}
فصل دوم پارت ۹
امیلیا: کسی که مدرسه رو اتیش زده آزاله هس!
همه تعجب کرده بودند. آزاله با صدای گرفته گفت
آزاله: چ...چی؟
امیلیا: خودتو خوب نشون نده !
ایان با لحن تمسخر امیز و عصبانی گفت
ایان: مدرکی هم داری؟ یا الکی داری میندازی گردن کسی که هیچی ازش نمیدونی!
امیلیا: من مدرک دارم! آزاله زیر میزتو خالی کن!
آزاله زیر میزش را خالی کرد و با چیز هایی که دید شوکه شد.
سک کبریت ، وسایل اتیش بازی و یک بطری خالی که در ته مانده ان مقداری بنزین بود.
آزاله با ترس گفت
آزاله: کار من نبوده! اینا ... اینا مال من نیستن!
امیلیا: اگه مال تو نیستن پس اینجا چیکار میکنن؟!
آزاله بغش گرفته بود که ایان گفت
ایان: یکی اینارو گذاشته زیر میزش آزاله ... آزاله اینطوری نیست!
ایلا: راس میگه! براش پاپوش دوختن!
ویلیام: امیلیا، تو از کجا میدونستی که این وسایل زیر میز آزاله هستند؟ نکنه خودت اونارو گذاشتی؟
امیلیا: من-
که حرفش با صحبت استاد مارکیز قطع شد
استاد مارکیز: بچه ها بسته دیگه. زنگ تفریح دربارش صحبت کنید. بریم سر درس.
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
امیدوارم خوشتون بیاد⭐️🎀
امیلیا: کسی که مدرسه رو اتیش زده آزاله هس!
همه تعجب کرده بودند. آزاله با صدای گرفته گفت
آزاله: چ...چی؟
امیلیا: خودتو خوب نشون نده !
ایان با لحن تمسخر امیز و عصبانی گفت
ایان: مدرکی هم داری؟ یا الکی داری میندازی گردن کسی که هیچی ازش نمیدونی!
امیلیا: من مدرک دارم! آزاله زیر میزتو خالی کن!
آزاله زیر میزش را خالی کرد و با چیز هایی که دید شوکه شد.
سک کبریت ، وسایل اتیش بازی و یک بطری خالی که در ته مانده ان مقداری بنزین بود.
آزاله با ترس گفت
آزاله: کار من نبوده! اینا ... اینا مال من نیستن!
امیلیا: اگه مال تو نیستن پس اینجا چیکار میکنن؟!
آزاله بغش گرفته بود که ایان گفت
ایان: یکی اینارو گذاشته زیر میزش آزاله ... آزاله اینطوری نیست!
ایلا: راس میگه! براش پاپوش دوختن!
ویلیام: امیلیا، تو از کجا میدونستی که این وسایل زیر میز آزاله هستند؟ نکنه خودت اونارو گذاشتی؟
امیلیا: من-
که حرفش با صحبت استاد مارکیز قطع شد
استاد مارکیز: بچه ها بسته دیگه. زنگ تفریح دربارش صحبت کنید. بریم سر درس.
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
امیدوارم خوشتون بیاد⭐️🎀
۱۶.۸k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.